چهار فصل عاشقی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    نیم ساعت پیش
    خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
    سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
    و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد ،
    آواز که خواند تازه فهمیدم ،
    پــدرم را بــا او اشتبـــاهــی گــرفتــــه ام !
    ... حسین پناهی ...

    چهار فصل عاشقی...
    ما را در سایت چهار فصل عاشقی دنبال می کنید

    برچسب : حسین پناهی خدا جای حق نشسته,حسین پناهی خدا,حسین پناهی خدا را دیدم,حسین پناهی سلام خداحافظ,حسين پناهی سلام خداحافظ,حسين پناهي سلام خداحافظ,حسین پناهی سلام خداحافظ دانلود,حسین پناهی خانه خدا,حسین پناهی دیشب خدا را دیدم,حسین پناهی سلام خداحافظ متن, نویسنده : sherotaraneo بازدید : 218 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 17:34

    "" مولانا ""   ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺳﺮﺩﯼ ﻣﻜﻦ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﺸﻖ ، ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻣﻜﻦ! ... ﻻﻑ ﻣﺮﺩﯼ ﻣﯽﺯﻧﯽ! ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺑﺎﺵ ! ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻋﺎﺷﻘﯽ ، ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺑﺎﺵ ... ! ﺩﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭﯼ ، ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺁﺯﺍﺩﻩ ﺑﺎﺵ! ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺭﻭﯼ ، ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺵ ! ... ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﺩﯾﻦ ، ﺩﻛﺎﻥﺩﺍﺭﯼ ﻣﻜﻦ ! ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﻣﯽﺭﻭﯼ ، ﻛﺎﺭﯼ ﻣﻜﻦ! ... ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺎﻃﻦ ﻧﻤﺎ! ﺑﺎﻃﻨﯽ ﺁﻛﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺧﺪﺍ ! ... ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺎﺭﻑ ِ ﺑﯽ ﺧﺮﻗﻪﺍﯼ! ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻨﺪﻩﯼ ﺑﯽ ﻓِﺮﻗﻪﺍﯼ! ... ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﻥﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﯿﺴﺘﯽ ، ﺗﺎ ﻛﻪ ﻣﻌﺸﻮﻗﺖ ﻧﺪﺍﻧﺪ ﻛﯿﺴﺘﯽ! ... چهار فصل عاشقی...
    ما را در سایت چهار فصل عاشقی دنبال می کنید

    برچسب : مولانا العاشق,مولانا كورتش,مولانا شعر,مولانا طارق جمیل,مولانا عبدالحمید,مولانا رومی,مولانا جلال الدين,مولانا محمد عمر سربازی,مولانا العاشق الحلقة 7,مولانا شمس تبریزی, نویسنده : sherotaraneo بازدید : 124 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 17:34

    درست نمیدانم!

    ولی..

    می گویند:

    ﺣوا بود که سیب را تعارف کرد!

    و چرا آدم خورد؟؟

     ساده نبود...

    عاشق بود...

    نمی دانم! اما...

    حوا برایش با ارزش بود

    ﺑﺎ ارزش ﺗﺮ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ 

    مفت از دست داد

    سیب هنوز هم شیرین است

     هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا می فروشد،

     فقط اگر

     حوایش....

    هوایش را داشته باشد...

    چهار فصل عاشقی...
    ما را در سایت چهار فصل عاشقی دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : sherotaraneo بازدید : 174 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 17:34

    تو آب گوارایی ؛ جوشنده ز خارایی
    تلخی مکن ای چشمه ؛ گر زهر بنوشانندت
    ***
    نه چنان شکست پشتم که دوباره سر بر آرم
    منم آن درخت پیری که نداشت برگ و باری
    ***
    بگذار تا از این شب دشوار بگذریم
    آنگه چه مژده ها که به بام سحر بریم
    ***
    در این خزان خبر سرو وگل چه می پرسی ؟
    خبر خرابی باغ است و بیکسی نسیم
    ***
    هوشنگ ابتهاج " سایه

    چهار فصل عاشقی...
    ما را در سایت چهار فصل عاشقی دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : sherotaraneo بازدید : 153 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 17:34